لره داشت واسه دوستش
خاطره تعریف میکرد میگفت:
رفته بودم جنگل
یه خرس افتاده بود دنبالم
هی من میدویدم
هی اون لیز میخورد.
دوستش میگه :
از ترس نریدی به خودت؟
لره میگه :
پس فکر کردی خرسه روی چی لیز میخورد؟!
لره داشت واسه دوستش
خاطره تعریف میکرد میگفت:
رفته بودم جنگل
یه خرس افتاده بود دنبالم
هی من میدویدم
هی اون لیز میخورد.
دوستش میگه :
از ترس نریدی به خودت؟
لره میگه :
پس فکر کردی خرسه روی چی لیز میخورد؟!