loading...
دهکده موزیک
sh.a بازدید : 133 یکشنبه 05 بهمن 1393 نظرات (0)

مردی به همراه دو کودکش داخل اتوبوس بودند.

بچه ها شیطنت و سر و صدا می کردند و مرد هم در فکر فرو رفته بود.

مردم با هم پچ پچ می کردند و می گفتند عجب پدر بی ملاحظه ایست و بچه هایش را آرام نمی کند!

بالاخره یک نفر بلند شد و به مرد گفت: چرا بچه هایت را آرام نمیکنی ؟

مرد گفت الان از بیمارستان می آییم و مادر بچه هایم فوت کرده.

در فکرم که چطور این خبر را به بچه ها بدهم !

در این لحظه بود که مردم بجای غر و لند ، شروع به بازی کردن با بچه ها و سرگرم کردنشان شدند و مرد باز در غصه هایش غرق شد.

 

 

نکته: هیچگاه بدون درک شرایط دیگران ، در مورد آنها قضاوت نکنیم.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
بهترین سایت دانلود اهنگ
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما دربارهی این سایت
    کدهای اختصاصی