loading...
دهکده موزیک
sh.a بازدید : 119 دوشنبه 06 بهمن 1393 نظرات (0)

یک روز ملا نصر الدين براي تعمير بام خانه خود مجبور شد مصالح ساختماني را بر پشت الاغ بگذارد و به بالاي پشت بام ببرد. الاغ هم به سختي از پله ها بالا رفت. ملا مصالح ساختماني را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پايين هدايت كرد. ملا نمي دانست كه خر از پله بالا مي رود، ولي به هيچ وجه از پله پايين نمي آيد. هر كاري كرد، الاغ از پله پايين نيامد. ملا الاغ را رها كرد و به خانه آمد كه استراحت كند. در همين موقع ديد الاغ دارد روي پشت بام بالا و پايين مي پرد. وقتي كه دوباره به پشت بام رفت، مي خواست الاغ را آرام كند كه ديد الاغ به هيچ وجه آرام نمي شود. برگشت و بعد از مدتي متوجه شد كه سقف اتاق خراب شده و پاهاي الاغ از سقف آويزان شده است. بالاخره الاغ از سقف به زمين افتاد و مرد. ملا نصرالدين گفت: لعنت بر من كه نمي دانستم اگر خری به جايگاهی رفیع برسد، هم آنجا را خراب مي كند و هم خودش را به کشتن میدهد.! 💠 به این میگن پند حکیمانه

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
بهترین سایت دانلود اهنگ
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما دربارهی این سایت
    کدهای اختصاصی